روایـت عشقِ یــار |
شهدا خواهش میکنم،به مادرم حضرت زهرا سلام الله قسمتون میدم دستمو بگیرین بلند بشم... میدونید خیلی وقته زمین خوردم، هرباری که میخواستم بلند بشم،بازم گناه کار خودشو کرد... شهدا دیگه دلم هیچی نمیخواد،هیچی.. نه وبلاگ،نه گوشی،نه حرف زدن با کسی... فقط میخوام بلند بشم... درکم کنین،به پپهلوی شکسته مادر کمکم کنید.. میدونید خواسته هامو از خدامیدونید دلتنگیای فراغ آقا خیلی برام سخته.. میدونید چقدر دوست دارم مثل شما پرواز کنم؟ دیشب خیلی خوب بود....شب بیست و یکم ماه مبارک میدونید دیشب اشک میریختم،ولی نمیدونم چرا احساس کردم،خدا دست رد به سینم زده گفته برگرد،تو همون بنده ای هستی که مدام داره گناه میکنه خیلی برام سخته....... خودتون کمکم کنید،خدا بازم مثل سابق توی آغوشم بگیره.. ای شهیدان رسم پرواز کردن را هم به من بیاموزید ای آموزگاران آسمانی...
[ چهارشنبه 94/4/17 ] [ 5:43 عصر ] [ سـربـازی از یـاران مــادر... ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |